تحت تعقیب ایگوهای ذهنش

در جهت به تحریر درآوردن خیال و ثبت روایت های زیستن گونه

تحت تعقیب ایگوهای ذهنش

در جهت به تحریر درآوردن خیال و ثبت روایت های زیستن گونه

سلام خوش آمدید

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وبلاگ» ثبت شده است

 

امروز تو وبلاگ دوستی خوندم "سعی نکنید  آدم دیگه‌ای باشید. کسایی که اینجان از همه جا و همه کس فرار کردن که اینجان. یعنی اینجا حکم خلوتشونو داره. سعی نکنید توی خلوت هم نقش بازی کنین. اونی باشین که هستین کسی رو بنویسید که زندگی کردین. "

واکنش من بعد خوندنش این بودکه واااای دقیقا اره

حقیقتا دلیل واقعیم برای اومدن به  دنیای وبلاگ فرار از دنیاهای دیگه است که آدماشونم شامل میشه.

اینجا هیچ کسو نمیشناسم و براحتی میتونم نقاب از چهره بردارم و خودمو اینجا بنویسم. میخوام وجودم اینجا ثبت بشه تا فضاهایی مثل تلگرام و اینستا، که آلوده ی جذب ممبر و فالوو و لایک شدنن. نمیخوام تو این دنیای غیراصیل درگیر اینگونه دغدغه ها باشم فلذا اینجا هم نمیخوام هرروز حواس 5گانه امو متمرکز کنم که تعداد فالورام چندتا شدن. من یه فراریم از جهان تجربی بیرون از خودم و پناه آوردم به جهان شهودی درون خودم.

به عنوان یه فراری هنوز احساس امنیت بی نقصی رو تجربه نکردم و مونده تا با درون خودم به صلح برسم. ولی اینجا بستر تراوشات ذهنمه تا با نوشتن که مددکار شخصی منه شوریدگی هاش به سامان بدل شه. باشد که رستگار باشم.

درباره خودم بودن باز هم مینویسم که از سلسله بحث های دیالکتیکی منه. 

امشب چشمام یاریم نمیکنه.

 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ شهریور ۹۹ ، ۲۲:۴۸
  • زهرا میم

امروز فهمیدم وبلاگ هم برای خودش دنیایی داره .. مثل اینستاگرام،  وبلاگ نویسا همو دنیال میکنن .. حتی متوجه شدم با هم دوست هم شدن. از وبلاگ ها خبر میگیرن میفهمن مثلا فلانی یه مدته پست نزاشته از هم میپرسن . خیلی برام جالب بود... چندتا وبلاگ دنبال کردم.

یه چیز دیگه هم که برام جالب بود این بود که اکثریت وبلاگ هایی که میدیدم، وبلاگ کیپاپرها بود. غالبا آرمی ها، اندکی که یدونه باشه بلینک دیدم. طرفدارهای اتاکو هم خیلی بود. جالبیش برام اینجا بود که کیپاپ به وبلاگ هم راه پیدا کرده laugh همه جا اثری از ما هست. منم یه اکسوال یه آتیشه ام البته. ولی امان از دنیای کیدرامااا که بخشیی از زندگیم شده. بگذریم من فکر میکردم وبلاگ دیگه تو بورس نیست و زیاد کسی سمت وبلاگ نمیره اما با دیدن این وبلاگ ها و نظرات و دنبال کننده ها فهمیدم نخییر زهرا از دنیا عقبی که اصلا وبلاگ برای خودش یه فضای مجازی باحال حساب میشه.

من اولش که اومدم اصلا به فکر دیده شدن و این چیزا نیومده بودم. من فقط اومدم که برای خودم باشم اینجا. برام یه جای خلوتیه که میتونم توش عود روشن کنم، پامو دراز کنم، قهوه امو بخورم و با یه موسیقی لایت بنویسم. بجای تایم گذروندن تو اینستا اینجا برام خلوت امن تریه و امیدوارم بتونم اینجا دوستای خوبی پیدا کنم

  • ۲ نظر
  • ۲۳ شهریور ۹۹ ، ۲۲:۱۱
  • زهرا میم

 

این روزها که کرونا مهمون ماست بیشتر باخودم مجالس انس و خلوت دارم. داریم بیشتر با هم آشنا میشیم. نشست های فلسفی و پریشان نویسی ها روتین هر روزه ی خودم با خودمه. ما باهم جنگ اعصاب زیاد داشتیم ،جزم‌های حقیر و چندش‌آور هم :)

 

حرف هایی که بینمون رد وبدل شده کم نبوده اما هردفعه بیشتر نمی شناختتمش. رابطه ما بیشترحکم یه جریان خطی پسرفت گرا رو داره. اما خب بازم دوستش دارم . دقیقا تو نقطه ای از زندگیم قرار گرفتم که تقریبا جواب همه سوال هامو میدونم تا نیمه به اون چیزی که میخوام رسیدم مونده پایان دادن به دست‌وپا زدن در دام‌های آهن‌بافت وجود و شروع ..

 

برای یه پایانی لا یتناهی

 

الان نیاز دارم که با خودم پیمان نامه صلح ورسای ببندم. . ولی تموم کردن جنگ همانا و غرامت خواهی و تقسیم اراضی و اشغال سرزمین های صهیونیستی ایگوها هم همانا 

 

هوس متحد شدن نزده به سرم نه ! میخوام جهان یگانه خودمو که پادشاهش خویشتنِ خویش ام باشه بسازم.  در خودم حل شم و جمله یکی شم.

 

دیشب داشتم پادکست صلح درون گوش میدادم جالبه... اینقدر در این زمینه خونده بودم و صوتی گوش داده بودم که نیمی از حرف ها تکراری بود اما در هر تکراری درسی هست. درسش این بود

 

  زهرا! بجای این همه دویدن برای دونستن و دست و پا زدن تو اون همه درسگفتارها و کلاس ها اول با خودت رویرو شو . به خودت عشق بورز و دست یاری بده بدون خودت تو هیچی نیستی ! عنصر نقره فام وجودتو به طلا بدل کن

 

فرداقراره با خودم برم سرکلاس :)

 

هشتگ : کاگران مشغول کاراند

  • ۰ نظر
  • ۱۴ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۳۰
  • زهرا میم
طبقه بندی موضوعی