اولین جلسه با معلم های مدرسه ام
امروز به تاریخ۱۴۰۰/۶/۲۴
اولین جلسه با معلم ها بود. تو نمازخونه برگزار شد و مدیرمون که خیلی ماهه و دوستش دارم( ولی متاسفانه سال اخرشه و بازنشست میشه🙁)کلی باهامون حرف زد و برای سال جدید یکسری نکات گفت. بامعلم های دیگه آشناشدیم. چقدر همشون متحد و خوب بودن و واقعا از تک تکشون حس خوب میگرفتم. بعضیاشون اینقدر خوب و زبانزد بودن که قرار شد کلی بما که سال اول تدریسمون هست کمک کنن. کلا ۲تا پایه اول داریم که هر دوش دست ماست. (من و دوستم) پایه اول در انحصار ماست✌. خوبیش اینه ۲تامون همو درک میکنیم و همراه همیم تو تمام کارها و دیگه همه چی پایه اول دست ماست. یه معلمی هم که ۲۵سال اول درس داده و الان پایه دومه گفت منم بهتون کمک میکنم که مشکلی پیش نیاد سال اولتونه. خلاصه بابت مدرسه و کادرش خیلی خوشحالم.
سه شنبه جلسه با اولیا دارم و اولین باره میخوام جلوی ۳۳ تا مادر که نگران بچه هاشونن حرف بزنم. به اعتماد بنفس اضافه و کمی صلابت محتاجیم ! روز اول دیدار با اولیا خیلی مهمه دعا کنید😥
پ.ن: امروز لیست بچه های کلاسمو دادن. یاس ۱ ^^
بالاخره یه لیست واقعی گرفتم😍 هنوز لیست های شاگردای خیالیم تو بچگیمو دارم که دونه دونه حضورغیاب میکردم و براشون نمره میذاشتم 😄
- ۰۰/۰۶/۲۵
ایشالا که اولین جلسه و تمام روزها و سالهای بعدش رو میترکونید 😉
در پارازیت یه چیزی بگم؟ راستش دلم غنج رفت که آیا من هم چنین روزهایی رو خواهم دید؟ چیز زیادی نمونده تا اعلام نتایج نهایی کنکور. میشه واسه منم دعا کنید؟ :`)