تحت تعقیب ایگوهای ذهنش

در جهت به تحریر درآوردن خیال و ثبت روایت های زیستن گونه

تحت تعقیب ایگوهای ذهنش

در جهت به تحریر درآوردن خیال و ثبت روایت های زیستن گونه

سلام خوش آمدید

داستان اینه که من خیلی خودمو با دیگران مقایسه می کنم و همیشه فکر میکنم به اندازه کافی خوب نیستم. واس همین تو هر جمعی هستم مغزم هی اینا رو با خودش مرور می کنه.

بااینکه اکه واقعیتو ببینم من همیشه ادم موفق و دوست داشتنی بودم { نمیخوام تعریف کنم شما که منو نمیشناسید اینا چیزایی که دیگران بهم گفتن}

مثلا تو کنکور کارشناسی رتبه 127 انسانی شدم

ارشد رتبم1 شد.

خب چمه پس؟

به شغلی که بهش علاقه داشتم رسیدم و موفق بودم.

خانواده خوب دارم از لحاظ مالی اوکیم و از همه مهم تر دوستای خیییلییی خوبی دارم. و جالبی موصوع اینه که تمام دوستتای من خودشون ازمن خیلی خوششون میومده و باهام دوست شدن. من تاحالا سمت کسی نرفتم همیشه دیکران اومدن سمتم..

باهمه اینا من چرا اینقدر هنوز از درون خودمو کم می بینمممم؟؟؟ این افکار نه تنها آدمو اذیت میکنه روحتم زخمی میکنه.. یبار روانشناسی که پیشش می رفتم بهم گفت تو داری بااین افکار هی به خودت خنجر میزنی. راست می گفت.

دلم میخواد ادامه بدم ولی خستم اما دلم میخواد بیشتر ازخودم اینجا بنویسم چون کسی منو نمیشناسه 

با خیال راحت میخوام  برای اولین بار خودمو ابراز کنم.

اصلا از اول هم برای همین وبلاگ زدم ولی یه تایمی رهاش کردم چون بهرحال سخته چیزاییو از خودت بگی که در نشست های گفتمان ذهنیت می گذره.

 

  • زهرا میم

نظرات (۱)

  • یاسمن گلی :)
  • بنویس . اینجا یا هرجای دیگه ای که دوست داری. همه ی ما اینجا مینویسیم چون کسی ما رو نمیشناسه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    طبقه بندی موضوعی