تحت تعقیب ایگوهای ذهنش

در جهت به تحریر درآوردن خیال و ثبت روایت های زیستن گونه

تحت تعقیب ایگوهای ذهنش

در جهت به تحریر درآوردن خیال و ثبت روایت های زیستن گونه

سلام خوش آمدید

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ارشد» ثبت شده است

با چه دم و دستگاهی از قهوه و پتو و لب تاب و عینک و خوراکی و عود و این قرطی بازیا اومدم که آزمون مرحله سوم رو بدم

زدم روش دیدم نوشته آزمون توسط شما پایان یافته :/

من اصلا کی رفتم توش که بخوام پایان بزنم.

الان نمیتونم آزمون بدم

ارواح خبیثه رفتن جای من شرکت کردن همه رم صفر زدن اومدن :/

 

زیبا نیست ؟ :)

 

باهمون دم و دستگاه برم ادامه سریالمو بببینم آزمون دادن مجازی بمن نیومده هردفعه یه مشکلی پیش میاد😑😂

 

پ.ن: یه کیدرامر بیاد با رسم شکل توضیح بده چرا اینقدر زیبایی حقیقی خوبهههه😍😭

خداروشکر سریال دیدن اونم 8ونیم صبح به لطف آزمون مدرسان به تجربیاتم اضافه شد😂🤦🏻‍♀️

  • زهرا میم

نمیدونم چرا اینقدر امروز خسته بودم. چشمام خشک شدههه بدجور نمیتونم زیاد باز نگه دارم . این دکترهای محترمم هیچکدوم نمیفهمن چرا ایندر چشمام خشک میشه. 3تا قطره تموم کردم از صبح.

بااینکه از شدت خشکی مجبور شدم تایم هات امنایی کلاس مدرسمو  کنسل کنم ولی درسامو با بدبختی در حالی که هی یه چشممو میگرفتم بعد دوباره اون یکیو میگرفتم😂 و هی قطره میریختم بالاخره خوندم.

😂😂اینا رو مینویسم که سال دیگه در حالی که ارشد قبول شدم اینارو بخونم یادم بمونه چقدر دارم زحمت می کشم و از خودم تشکر کنم...

پ.ن: یعنی من جز اون 8نفر میشمممم؟؟ 

ولی شاعر میگه رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز    صدسال اگر درس بخوانی همه هیچ است :| 

* ستاد روحیه دهی به خودم 😂

  • زهرا میم

امروز اولین مرحله آزمون مدرسان شریف بود.

محل آزمون دانشگاه امیرکبیر بود.. راستش چون یکی از دوستام اونجا بود و ما خیلی می رفتیم اونجا همون لحظه که وارد دانشگاه شدم چنان بغضی تو گلوم بود که نمیدونستم چیکارش کنم‌. تمام روزهای قشنگ زندگیم از جلوی چشمام رد شد.. روزهایی که کرونا ازم دزدید :) تنها باری که نتونستم دربرابر ظلمی صدامو بلند کنم همینجا بود ... 
سطح آزمون متوسط بود ولی فهمیدم یسری نکات اصلا بهشون توجه نمی کردم‌. این مدت خیلی سخت درس خونده بودم نتیجه مرحله اول درسته مهم نیست اما رو انگیزم خیلی تاثیر میذاره. امیدوارم خوب داده باشم.

  • زهرا میم

از اول آبان بطور جدی خوندن ارشد شروع کردم.
برنامه ریختم و فعلا خداروشکر که الحمدالله و گرنه شکر خدا دارم خوب پیش میرم‌. 
تا قبلش هی متزلزل میشدم هی قرص میشدم که ادامه بدم، ادامه ندم. این رشته رو بخونم یا اون یکی . چون ثبات فکری  نداشتم با حرف هرکس نظرم عوض میشد. بالاخره یه روز جدی فکرامو کردم و تصمیمو گرفتم. 
از حق نگذریم استارت زدن و قدم اول برداشتن سخت ترین قسمت ماجراست.
اما از این ماجرا ۱۰روز میگذره و تا الان خوب مقاومت کردم و درسامو طبق برنامه خوندم😅 تو همین چند روزم هی  بالا پایین داشتم یکی میگفت میشه خوند یکی دیگه میگفت نه نمیشه واسه کارت مشکل پیش میاد اونم دیروز به لطف دوستی حل شد. 
برای تصمیم به خوندن و انتخاب رشته و برنامه ریختن خیلی دویدم و پرس و جو کردم. امیدوارم تمام سختی هایی که براش دارم میکشم ثمر بده🌸

پ.ن: رشته ای که میخوام فقط ۸نفر میخواد فقط هم  علامه 😐😂 خلاصه به دعای سبزتان شدیدا نیازمندیم☘️

  • زهرا میم
طبقه بندی موضوعی