تحت تعقیب ایگوهای ذهنش

در جهت به تحریر درآوردن خیال و ثبت روایت های زیستن گونه

تحت تعقیب ایگوهای ذهنش

در جهت به تحریر درآوردن خیال و ثبت روایت های زیستن گونه

سلام خوش آمدید

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اعتماد» ثبت شده است

نمیدونم چرا اینقدر امروز خسته بودم. چشمام خشک شدههه بدجور نمیتونم زیاد باز نگه دارم . این دکترهای محترمم هیچکدوم نمیفهمن چرا ایندر چشمام خشک میشه. 3تا قطره تموم کردم از صبح.

بااینکه از شدت خشکی مجبور شدم تایم هات امنایی کلاس مدرسمو  کنسل کنم ولی درسامو با بدبختی در حالی که هی یه چشممو میگرفتم بعد دوباره اون یکیو میگرفتم😂 و هی قطره میریختم بالاخره خوندم.

😂😂اینا رو مینویسم که سال دیگه در حالی که ارشد قبول شدم اینارو بخونم یادم بمونه چقدر دارم زحمت می کشم و از خودم تشکر کنم...

پ.ن: یعنی من جز اون 8نفر میشمممم؟؟ 

ولی شاعر میگه رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز    صدسال اگر درس بخوانی همه هیچ است :| 

* ستاد روحیه دهی به خودم 😂

  • زهرا میم

توجه:یه درخت خرمالو تو حیاط برات کاشتم همینطور که داری از میوه هاش میخوری این نامه رو بخون

تخلف از آن پیگرد قانونی دارد

سلام زهرا

امیدوارم که حالت خوب باشه و در حال زیستن در رویاهای اکنونم باشی. ^ ^

وای یعنی الان سی ساله که کار کردی و بازنشسته شدی؟ اصلا نمی تونم تصور کنم که الان چه اوضاعی داری

 حتماً از زندگی که داری بنویس و تو دفتر خاطراتم ثبتش کن. چقدر پیر شدی؟  از جسم نحیف و بی جونم چه خبر؟ اصلاً تونسته تا ۸۰ سالگی دووم بیاره و برات کار کنه یا الان با صد تا دوا دکتر سرپایی ؟ البته اگر سرپا باشی :| [ اگر مستجاب الدعوه باشی الان نیستی که بخونی چون تو از پیری میترسی و میخواستی اون روزاتو نبینی ]

از حال روحت بگو ببینم سبز نگهش داشتی؟ دارم جون می کنم برای جوونه زدن حقیقت روحت .بهش رسیدی؟ نگو نه که خیلی ناراحت میشم حداقل بگو تا یه جایی آره :/

خودتو جلوی آینه ببین! دیگه ۸۰ سالته و از مرز ترس هام گذشتی. از ترس هام بگو .. اصلا  این کرم های چشمی که خریدم و روتین های پوستی که دارم انجام میدم چقدر اثرگذار بود؟ مراقبت های پوستی به دردت خورد یا رسما پولامو دارم میریزم تو جوب ؟

میشه بگی مامان بابا تو کی از دست دادی؟ آره میدونم سرزنشم نکن که از الان فوبیای این اتفاق دارم خودت در جریان همه چیز هستی. ببخشید خاطراتت رو یادآوری کردم.

راستی درسته که دو تا بچه داری اولی پسر دومی دختر ؟درست از آب در اومد؟ چه جوری تربیت شون کردی؟ اون جور که تو ذهنت بود؟ اونی شدن که میخواستی؟ زندگیت همونیه که تجسم می کردی؟ اگه راست میگی از شوهرت بگو😂

 دوستات چیکار میکنن؟ با کدوماشون هنوز در ارتباطی؟ روابط چه تغییری کرده؟ کیا تو دایره آدمای مهم زندگیتن ؟ محدثه و نفیسه هنوزم هستن نه

 هنوزم عاشق چیزای گل گلی و صورتی و فانتزیی؟  خونت صورتیه مثل اتاقت؟ یا مثل آدم های بزرگ مثلاً فهمیده کرم قهوه ای و رنگهای تیره کردی؟ 🙄 اما مطمئنم کلی گلدون جلوی پنجره است که هرروز صبح بهشون آب میدی و حتما یکی از اوناهم برگ انجیریه 😍از قرتی بازی های دیگت چه خبر؟ هنوزم حنا میزاری؟ چقدررر طرحای مختلف تو پینترست سیو کردم فکر کنم تا اون موقع همه رو زده باشی

وای راستی  بگو چشماتو عمل کردی یا از دست دادیشون بااینکارات؟ الان که نمره ام  3و75 امیدوارم که این نامه رو داری با چشمای خودت میخونی :)

به دفتر صورتی بزرگت نگاه کن . اهدافمو توش نوشتم به کدوماش رسیدی؟ کتابتو نوشتی ؟ اسمشو چی گذاشتی؟ ایدئولوژی که برای زندگیم دارم می سازم بگو چطور شده؟ در چه حاله؟ بیخیال نشدی که؟ میدونی که خیلی دارم براش وقت صرف می‌کنم و امیدوارم قدردان بوده باشی و تو چهارچوبی که دارم میسازم زندگی کرده باشی.

خیلی دوست دارم بدونم تو چقدر اونی شدی که میخواستی.

یه سوال!  کرونا کی تموم شد؟ اولین جایی که بعد کرونا رفتم کجا بود؟ با کی بود ؟ کم کم داره این قرنطینه به یک سالگی خودش نزدیک میشه . حدود ۱۰ ماهه که خونم بیرون نرفتم.  اوایل با دوستام چند جا رفتم اما الان دیگه اوضاع بدتر شده و دیگه نمیشه.

آرزومو برآورده کردی ؟ میخواستم کل کافه های تهران زیرپا گذاشته باشم.

اون همه کلاس رفتن و ویس گوش دادن به کجا رسید؟ بگو چقدر خفن شدی؟

نگو که از کیدارما  بیرون نیومدی که باور نمیکنم! دیگه تاالان باید عاقل شده باشی!

 برو دفترچه گل گلیمو از کشو دربیار.لیست کتاب‌هایی که باید میخوندم نوشتمو چک کن. ببین تیکاش کامل شده یا نه. اگر نه برو بقیه اش رو تهیه کن بخون.

زهرا یادت نره چه ۲۱ ساله باشی چه ۸۰ ساله فرقی نداره.  تو هنوز روحیی که در عالم ماده داری زندگی می کنی. پس هر لحظه قدر بدون نبینم بگی من که دیگه آب از سرم گذشته فایده نداره پیر شدم توان ندارم و فلان از این حرفای صدمن یه غاز که خوب میدونم بلدی تنبلی کنی. این جسمت که از اون اول هم نحیف بود اما میدونم روحت هنوز جوونه . طبق برنامه ها و پیش‌بینی‌های من تو الان یه آدم خفن شده باشی که اگه نشدی   نفرین آمون بر تو باد . تمام عمرتو له کردی رفت.🙌🏻👽🧐😵🤫😡

راستی برای بعد از نامه برنامه دارم برات یه دقیقه صبر کن نرو تو گوشی😑

 الان برو سراغ فیوریت همیشگیت در سبک هوگه. بعدم به کسایی که دوستشون داری همین الان بگو. برای پدر و مادرت خیرات کن. اگر هنوز وبلاگت هست و تونستی نگهش داری برو یه پست بذار و بگو که /روز موعود رسید من ۸۰ سالمه و در کمال تعجب زندم نامه خوانده شد امضا زهرا میریم / اگه تونستی از احساسات و زندگیت یه مختصر توضیحی هم بنویس.  راستی استلا که به این چالش دعوتت کرده بود هنوز دنبالش می کنی؟ اون هنوز 80 سالش نشده اگه آره بهش خبر بده یا پایین پستت  تگش کن .

 

خب حالا برو مثنوی تو بردار و روحتو باهاش سبز کن ☘️🌸

این شعر یادت هست؟ گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر :)) خواستم یادت بندازم گفتم شاید یادت رفته باشه و کمکی بهت کرده باشم. بچه هاتو ببوس شوهرت نیز هم😅  نوه هات یادت نره. اوا نتیجه هم داری که اونارو دوبار ببوس 

 

پ.ن : امیدوارم تا اون موقع هنوز هممون کنار هم باشیم و تا اون موقع از هم خبر بگیریم

پ.ن بعدی : درباره هوگه پست جدا میزارم و میگم چیه

پ.ن بعد تر: حلال کنید خیلی طولانی شد 

پ.ن آخر: درباره اینکه ببینین در اینده چندتا بچه خواهید داشت و جنسیتشون چیه هم یه پست جدا میزارم

 

و در آخر ممنون از استلا که منو به این چالش دعوت کرد. هرکس که این پستو میخونه به چالش دعوته و خوشحال میشم انجامش بده از جمله محیا ، فاطمه  و mochi  و دیگر دوستان ؛)

  • زهرا میم

الان تو اتوبوسم . دارم با دوستم میرم بیرون

گفت میخواد سوپرایزم کنه و خود واقعیشو بهم نشون بده 

میدونم یکیش اینکه میخواد بدون چادر بیاد نمیدونم چیز دیگه ای هم هست یا نه. ولی هرجور باشه من میپذیرمش بقول یونگ من ترجیح میدم کامل باشم تا خوب

ولی خوشحالم که براش اینقدر قابل اعتمادم که میخواد جلوی من خودش باشه.

 

 

 

  • زهرا میم
طبقه بندی موضوعی