تحت تعقیب ایگوهای ذهنش

در جهت به تحریر درآوردن خیال و ثبت روایت های زیستن گونه

تحت تعقیب ایگوهای ذهنش

در جهت به تحریر درآوردن خیال و ثبت روایت های زیستن گونه

سلام خوش آمدید

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

امروز اولین مرحله آزمون مدرسان شریف بود.

محل آزمون دانشگاه امیرکبیر بود.. راستش چون یکی از دوستام اونجا بود و ما خیلی می رفتیم اونجا همون لحظه که وارد دانشگاه شدم چنان بغضی تو گلوم بود که نمیدونستم چیکارش کنم‌. تمام روزهای قشنگ زندگیم از جلوی چشمام رد شد.. روزهایی که کرونا ازم دزدید :) تنها باری که نتونستم دربرابر ظلمی صدامو بلند کنم همینجا بود ... 
سطح آزمون متوسط بود ولی فهمیدم یسری نکات اصلا بهشون توجه نمی کردم‌. این مدت خیلی سخت درس خونده بودم نتیجه مرحله اول درسته مهم نیست اما رو انگیزم خیلی تاثیر میذاره. امیدوارم خوب داده باشم.

  • زهرا میم

الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ

خلقتون کردیم امتحانتون کنیم تا ببینیم عمل کدومتون نیکو تره

سوره ملک آیه2

امتحان : درجه ایه که مابتونیم افزایش پیدا کنیم تا به چی برسیم؟ عمل نیکو تر 

در کنارش  آیه 70 سوره اسرا

 وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا

ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم در صحرا و دریا از نعمت های پاکیزه دادیم و اون هارو بر بسیاری از موجودات برتری دادیم.

کرمنا توی حدیث کتاب احادیث قدسی توی معنیش آورده [ اکرام  نمودن تو حق است بر من ]  یعنی تکریم کردن انسان حقیه بر خدا 

باز از این جنس کرمنا دوباره تو احادیث قدسی داریم که قَدْ نَظَمْتُ لَکَ کُلَّ شَیْ ءٍ تُرِیدُ .

پس منظم می کنم برای تو هرچه را که بخواهی 

نظمت:  منظم میکنم/ چیدمان       لک : برای تو     کل شی ترید:  هرچیز را که بخواهی   (در خواست کردن از خدا )

پس خدا برات منظم میکنه هرچیو که تو بخوای یعنی تو میخوای درخواست میکنی و خدا برای دادن آنچه تو میخوای جهانش رو برات به نظم در میاره

با امکانات و امتحاناتی که برای تو میچینه نَظَّمَ میکنه زندگی تو رو ، تا تو با قوی شدن صفتت بتونی به خواستت برسی و نعمت بیشتر دریافت کنی 

حضرت موسی از خدا پیروزی بر فرعون خواست و فرعون 40سال بعد نابود شد در صورتی که تو قرآن داریم تو لحظه دعای موسی اجابت شد خب پس 40سال برای چی طول کشید ؟

40سال مرتب موسی و قومش امتحان شدن برای بهتر شدن صفت های خود شخص موسی و قوم موسی تا بتونن به پیروزی فرعون برسن و 40سال بعد این اتفاق محقق شد.

مثلا صبر حضرت موسی در داستان خضر و موسی ( صبر قوی تر => پیروزی بر دشمن) پس ما هرچی از خدا بخوایم جهان اونو برای ما به نظم در میاره. ابر و باد و مه و خورشید و فلک بکار میندازه تا ما در صفات مورد نیاز اون نعمت قوی بشیم  بعد قوی شدن به ما نعمت میده و راحت قوی شدن در برابر امتحان صبر و مقاومته

تو روایت هاهم هست

صبر و تسلیم راز پیروزی امتحانه

پ.ن :  گفتم اینارو پست کنم شاید قلبی بهش نیاز داشت :)

 

  • زهرا میم

چند روزیه دارم گند مجازیو درمیارم از بس تو تلگرام و اینستا و پینترستم. واتس آپ به اون بیخودیشم داره به لیستم اضافه میشه. تصمیم گرفتم یه حرکتی بزنم چون داشت خیلی وقتمو میگرفت. حقیقتا چند روزه یا تو گوشی و لبتابم یا دارم درس میخونم به هیچکدوووم از کارای دیگم نمیرسم. حالا  چی بهم تلنگر زد؟
اینکه ۲روز از سردرد و چشم درد حالم بد بود. خودم میدونستم برای ایناست اما به مامان نگفتم وگرنه دوباره غر میزد.
اما از اونجایی که هستی همیشه بامن همراهه امروز صبح این مطلب خوندم و برام خیلی جالب بود. قلقلکم داد تدبیری بیندیشم. و در ادامه الان پست فاطمه رو  خوندم و دیدم یسسسس ممنون خدا که هروقت تصمیم گرفتم پشتم بودی. بله منم میخوام تو چالش با فاطمه همراه باشم. و به تقلید از خودش میخوام هرروز بیام بگم کدوم خونه رو انجام دادم و تجربه ای که داشتم چطور بوده‌. خودمو الزام کردم هر شب پست بزارم چون یجورایی موظف میشم انجامش بدم و طفره نرم😏 
خلاصه هرکیم خواست با من و فاطمه همراه باشه با آغوش باز میپذیریمش.
باشد که رستگار شوم

پ.ن: یعنی واقعا میتونم جامه تعادل بر مجازی بپوشانم یا خیر!🙄

پ.ن2: اگه دوست داشتین درباره مسائل روانشناختی این موضوع بیشتر بدونید اینجا رو بخونید. ؛)

 پ.ن بعد ادیت : وای چه باحال امروز یه پست جدید دیدم برید سر بزنید. 

 

  • زهرا میم

من یه اکسوالم کیپاپرا میدونن چی میگم. یعنی طرفدار گروه اکسو 
داستانی که میخوام بگم اینه که من پارسال که آلبوم سیتی لایتز بکهیون اومد از یه شاپ معتبر سفارشش دادم. آذرماه بود. 
ازاون موقع داره ۱سال میگذره ولی هنوز آلبوم به دست من نرسیده. ادمین همش امروز و فردا میکرد اخرم گفت که بارهاش با بار یه شاپ دیگه است و اونا باید تحویل بگیرن که نگرفتن. منم رفتم به ادمین اون یکی شاپ پیام دادم اون گفت از اونا باری دست ما نیست جز یه کارتن نامعلوم که هنوز نرسیده. منم دیدم خیلی دیر شده و کلا ذوقمو از دست دادم‌. رفتم پولمو پس گرفتم☹️
بعدش پلاس شدم تو تلگرام که حواسم به شاپ ها یا کسایی که آلبوماشونو میفروشن باشه .. به تمام کسایی که میخواستن آلبوم های بکهیونشونو بفروشن پیام دادم همه شون فروخته بودن😕) معلومه آلبوم بکهیون رو زمین نمیمونه)
یه شاپی چند روز پیش دوباره موجودی دیلایت داشت تعدادش محدود بود. برای محکم کاری به دوستام گفتم شما هم بیاین که تا گروه باز شد همه بگیم ورژن نعنایکی هم بگه عسل (چون شایود نعنا بهم نرسه ۲تا داشت) بالاخره چندنفر برای اون لحظه لازمه 😄.
اما جالب اینکه بگم بازم بهم نرسید😐 چون تا گروه باز شد یه جوری همه حمله کررردن که خدامیدونه
مثل وقتی که اول خط مترو باشی و همه جلو در سفت وایسادن که برن تو بشینن. صادقیه هم که باشه بدتر چون گلشهریا یهو میریزن تو ( من یبار داشتم زیر دست و پا له میشدم)
اینم نشد خلاصه 😑
اما الان ۲نفر پیدا کردم که دیلایت نعناشو دارن و قراره از یکیشون بخرم اگه خدا بخواد بالاخره😂
تاحالا تو زندگیم اینقد دنبال چیزی نبودم 😂
پ.ن: من اکسوال دو آتیشه ای نیستم. فن گرل خفن بکهیونم نیستم اما بازم یه اکسوالم و دوست دارم بعنوان یه فن گرل از بایسم یه آلبوم بخرم. ۱۰سال دیگه یادآور بخشی از خاطرات زندگیم خواهد شد که الانمه. 
پ.ن۲: میخرم که بعدا پشیمون نشم. بگم اون دوران رو کامل گذروندم و کلی فن گرلی کردم😁😍 

  • زهرا میم

از اول آبان بطور جدی خوندن ارشد شروع کردم.
برنامه ریختم و فعلا خداروشکر که الحمدالله و گرنه شکر خدا دارم خوب پیش میرم‌. 
تا قبلش هی متزلزل میشدم هی قرص میشدم که ادامه بدم، ادامه ندم. این رشته رو بخونم یا اون یکی . چون ثبات فکری  نداشتم با حرف هرکس نظرم عوض میشد. بالاخره یه روز جدی فکرامو کردم و تصمیمو گرفتم. 
از حق نگذریم استارت زدن و قدم اول برداشتن سخت ترین قسمت ماجراست.
اما از این ماجرا ۱۰روز میگذره و تا الان خوب مقاومت کردم و درسامو طبق برنامه خوندم😅 تو همین چند روزم هی  بالا پایین داشتم یکی میگفت میشه خوند یکی دیگه میگفت نه نمیشه واسه کارت مشکل پیش میاد اونم دیروز به لطف دوستی حل شد. 
برای تصمیم به خوندن و انتخاب رشته و برنامه ریختن خیلی دویدم و پرس و جو کردم. امیدوارم تمام سختی هایی که براش دارم میکشم ثمر بده🌸

پ.ن: رشته ای که میخوام فقط ۸نفر میخواد فقط هم  علامه 😐😂 خلاصه به دعای سبزتان شدیدا نیازمندیم☘️

  • زهرا میم

 امروز یه اتفاقی افتاد خیلی جالب بود واقعا😊 
من دوستم تو یه مسابقه معرفی کتاب شرکت کرد. برنده براساس تعداد لایک ها مشخص میشد و تا ساعت ۳بعدازظهر امروز وقت داشت.
من و دوستم صرفا خواستیم یه امتحانی کنیم ببینیم اگه بخوایم، چقد میتونیم لایک جمع کنیم‌. بیشترین لایک ۲۹۶تا بود.
خلاصه شروع کردیم استوری گذاشتن و پیام دادن به کسایی که میشناختیم. دیشب قبل خواب به ۲۰۰تا رسیده بود. صبح پاشدیم دیدیم شده ۲۹۰تا.
خیلی خوشحال شدیم از دیروز کلی پیام داده بودیم که بیان لایک کنن و اینا
ولی یه دفعه با پدیده جالبی روبرو شدیم. چی بود؟
صاحب اون پستی که لایکاش ۲۹۶ تا بود برای اینکه خودش برنده شه رفته بود به کسایی که دوست منو لایک کردن پیام داده بود که[ سلام به دلیل فیک بودن لایک های پست خانم ف.ی (دوست من) لطفا لایکتون رو همین الان بدارید و بعد بمن اطلاع بدین.]
ما متوجه شدیم داره به همه پیام میده‌‌. رفتم دایرکتش، کلی باهم بحث کردیم. تو روی من میگفت لایکاتون فیکه تهمت زد حتی منو تهدید کرد. گفت اگه بری پیجمو بببنی میفهمی من کیم .بخوام ایدیتو میزارم ابروتو میبرم. ( یه کتاب اشتراکی چاپ کرده بود درواقع یه نیمچه نویسنده)

همه چی گذشت پیج مسابقه هم مطلع شد و باایشون برخورد کردن اما
میخوام بگم افسوس میخورم نه برای اون فرد بلکه تمام آدم هایی که برای رسیدن به اهدافشون از هر حربه ای استفاده میکنن
و دست به دامن ریسمان دروغ و تهمت و تهدید میشن.

پ.ن جایزش فقط ۲۰۰هزار تومن بود فکر نمیکنم مقدار قابل توجهی باشه که براش اینهمه دست و پا بزنیم🙂

از جامعه نویسندگان بخاطر ایشون واقعا معذرت میخوام

  • زهرا میم

چرا نمیتونم به خودم برسم؟ من خودمو میخوام

هنوز نمیتونم خود واقعیمو به همه نشون بودم

هنوز باخودم به صلح نرسیدم چه برسه با بقیه

هشتگ غرغریجات شبانه  دخترک قصه ها

شبخیر(اگه خوابم ببره)

  • زهرا میم

دیروز با دوستم رفته بودم باغ کتاب رفتیم قسمت لوازم تحریرش . باید بگم اگر برید تکه هایی از قلبم رو میتونید بین اون همه چیزای کیوت و خوشگل پیدا کنین که چون قیمتاشون آه از نهادمون بلند میکرد نتونستیم هیچی بخریم. فکر کنم همه رو به دلار حساب کردن وگرنه اصلا منطقی نبود.

برگشتیم😂 ولی من مگه میشه بین اون همه کتاب باشم بعد دست خالی بیام؟  اصلا دیدن اون همه کتاب اینقدر منو ذوق زده کرده بودکه دست و پامو گم کرده بودم 😄 

4تا کتاب خریدم ولی به اندازه 40 تا کتاب پول دادم :|

اما من عقیده دارم واسه کتاب خوب هرچقدرم پول خرج کنی می ارزه.

من فقط کتاب های مهم و خیلی ارزشمند میخرم چون میخوام آرشیوی از کتاب هایی که بچه هام باید بخوننشون درست کنم.

 

پ.ن: خدایا تو باغ های بهشتتم باغ کتاب گذاشتی دیگه؟

  • زهرا میم

امروز فهمیدم وبلاگ هم برای خودش دنیایی داره .. مثل اینستاگرام،  وبلاگ نویسا همو دنیال میکنن .. حتی متوجه شدم با هم دوست هم شدن. از وبلاگ ها خبر میگیرن میفهمن مثلا فلانی یه مدته پست نزاشته از هم میپرسن . خیلی برام جالب بود... چندتا وبلاگ دنبال کردم.

یه چیز دیگه هم که برام جالب بود این بود که اکثریت وبلاگ هایی که میدیدم، وبلاگ کیپاپرها بود. غالبا آرمی ها، اندکی که یدونه باشه بلینک دیدم. طرفدارهای اتاکو هم خیلی بود. جالبیش برام اینجا بود که کیپاپ به وبلاگ هم راه پیدا کرده laugh همه جا اثری از ما هست. منم یه اکسوال یه آتیشه ام البته. ولی امان از دنیای کیدرامااا که بخشیی از زندگیم شده. بگذریم من فکر میکردم وبلاگ دیگه تو بورس نیست و زیاد کسی سمت وبلاگ نمیره اما با دیدن این وبلاگ ها و نظرات و دنبال کننده ها فهمیدم نخییر زهرا از دنیا عقبی که اصلا وبلاگ برای خودش یه فضای مجازی باحال حساب میشه.

من اولش که اومدم اصلا به فکر دیده شدن و این چیزا نیومده بودم. من فقط اومدم که برای خودم باشم اینجا. برام یه جای خلوتیه که میتونم توش عود روشن کنم، پامو دراز کنم، قهوه امو بخورم و با یه موسیقی لایت بنویسم. بجای تایم گذروندن تو اینستا اینجا برام خلوت امن تریه و امیدوارم بتونم اینجا دوستای خوبی پیدا کنم

  • ۲ نظر
  • ۲۳ شهریور ۹۹ ، ۲۲:۱۱
  • زهرا میم
طبقه بندی موضوعی