امروز تو وبلاگ دوستی خوندم "سعی نکنید آدم دیگهای باشید. کسایی که اینجان از همه جا و همه کس فرار کردن که اینجان. یعنی اینجا حکم خلوتشونو داره. سعی نکنید توی خلوت هم نقش بازی کنین. اونی باشین که هستین کسی رو بنویسید که زندگی کردین. "
واکنش من بعد خوندنش این بودکه واااای دقیقا اره
حقیقتا دلیل واقعیم برای اومدن به دنیای وبلاگ فرار از دنیاهای دیگه است که آدماشونم شامل میشه.
اینجا هیچ کسو نمیشناسم و براحتی میتونم نقاب از چهره بردارم و خودمو اینجا بنویسم. میخوام وجودم اینجا ثبت بشه تا فضاهایی مثل تلگرام و اینستا، که آلوده ی جذب ممبر و فالوو و لایک شدنن. نمیخوام تو این دنیای غیراصیل درگیر اینگونه دغدغه ها باشم فلذا اینجا هم نمیخوام هرروز حواس 5گانه امو متمرکز کنم که تعداد فالورام چندتا شدن. من یه فراریم از جهان تجربی بیرون از خودم و پناه آوردم به جهان شهودی درون خودم.
به عنوان یه فراری هنوز احساس امنیت بی نقصی رو تجربه نکردم و مونده تا با درون خودم به صلح برسم. ولی اینجا بستر تراوشات ذهنمه تا با نوشتن که مددکار شخصی منه شوریدگی هاش به سامان بدل شه. باشد که رستگار باشم.
درباره خودم بودن باز هم مینویسم که از سلسله بحث های دیالکتیکی منه.
امشب چشمام یاریم نمیکنه.
- ۰ نظر
- ۲۶ شهریور ۹۹ ، ۲۲:۴۸