احساسات من به او
یه دوستی هست تقریبا نزدیک
دلایلی که نتونستم باهاش صمیمی شم از شما چه پنهون یکم منفی بینی هاش، اخلاقش و اینکه دقیقا شبیه آدمیه که من ازش کلی خاطره ی بد دارم
خودش خیلیییی دختر خوبیه و تمام احساسات منفی من به اون بخاطر بدی منه و بخاطر تداعی های من
میدونم چرا یه آدم تکراری( از لحاظ خصوصیات اخلاقی منظورمه) وارد زندگیم شد. همیشه در تکرار ها معنایی نهفته است. تا زمانی که ازشون درس نگیریم مدام تکرار میشن.
من باید یادبگیرم که نسبت به اون صفات بی توجه باشم و رها
حساسیت هامو نسبت بهش کنار بزارم اینجوری خودمم رشد میکنم. اما دونستن کجا و عمل کجا. راستش هنوز نتونستم با اون خصوصیات خیلی کنار بیام و نسبت به اون آدم رها باشم.
بااینکه خیلی دختر خوبیه ولی من ازش خیلی انرژی منفی میگیرم و برای اینکه سطح انرژیم خیلی پایین نیاد سعی میکنم روابطمون رو یه حدی براش قائل باشم.
اون خیلی مهربونه و تاحالا برام خیلی کارها کرده که بقیه نکردن. برای همین این درست نیست که بخوام از خودم برونمش یا ازش بد بگم. سعی میکنم همه چیو خودم حل کنم. و اونو بعنوان فنر رشد خودم ببینم. بااینکه خیلی جاهاا از دستش خیلی ناراحت شدم، غیبتشو نمیکنم. باید یادبگیرم درونمو قوی کنم و ازآدما ناراحت نشم. چون من زندگی رو جور دیگه ای معنا میکنم و این ناراحتی توش جایی نداره. اینجا حاشیه امن منه. کسی منو نمیشناسه پس براحتی نقابمو برمیدارم خود واقعیم رو اینجا به ثبت میرسونم. چون دوستم. ر.ن رو هم نمیشناسید ازش گفتم.غیبت نیست. اون همیشه فکر میکنه هر چیزی که میدونه همون درسته برای همین ظرف وجودش پره. امروز از این میگفت که زندگی غم انگیزه و پر از رنج
حدودا ۵۰تا پیام بهش دادم تا بهش بگم دنیا رو جور دیگه ای نگاه کنه هرچیزی که از کتابا یادگرفته بودم و نت برداری هایی که کرده بودم براش گفتم میدونستم با خیلی هاش مخالفت میکنه اما من نتونستم بشینم و ببینم اون داره روح قشنگشو با افکار منفیش آزار میده. من دوستش بودم
پس همه تلاشمو کردم اما بقیش دیگه با خودشه. بااینکه حرفام همه ریشه دینی داشت اما متاسفانه ماها چون دین اشتباه فهمیدیم حرف درست هم بهمون میزنن چون با چیزی که باهاش بزرگ شدیم فرق داره مقاومت میکنیم
بهرحال امیدوارم بدون بحث زیاد، پذیرای حرف هام باشه.
من فقط حالِ خوبشو میخوام☘
وای آخی :(
خیلی کار خوبی کردی :)